بادویزن

لغت نامه دهخدا

بادویزن. [ بادْ زَ ] ( اِ مرکب ) بادبیزن باشد. ( ناظم الاطباء: بادویز ). مروحه. ( زمخشری ) :
راست گوئی که باد رفتارش
خاستی از دو بادویزن گوش.
مسعودسعد ( در تعریف فیل ) ( از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 179 ).
رجوع به بادبیزن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس