بادهای زمستان

دانشنامه عمومی

بادهای زمستان ( انگلیسی: The Winds of Winter ) جلد ششم و مورد انتظار از مجموعه کتاب های ترانه یخ و آتش، نوشتهٔ جرج آر. آر. مارتین است. این کتاب ها به سبک خیال پردازی و فانتزی نوشته شده اند.
قسمت قبلی داستان، رقصی با اژدهایان، داستان های کمتری از آنچه مارتین انتظار داشت را شامل شد. به گفتهٔ او یک نبرد بزرگ و پایان نفس گیر چند شخصیت مهم در رقصی با اژدهایان جای نگرفتند. [ ۱] مارتین قصد دارد این عقب ماندگی داستانی را سریعاً در بادهای زمستان حل کند. مارتین گفته است «من با دو نبرد بزرگ که در ذهن می پروراندم شروع می کنم: نبرد در یخ و نبرد میرین ( نبرد خلیج برده ها ) ، و از آنجا داستان را ادامه خواهم داد. »[ ۲]
طبق گفتهٔ مارتین دو کتاب آخر ( این کتاب و کتاب رؤیایی از بهار ) بیش از پیش خوانندگان را به شمال خواهند برد. در این کتاب ها شاهد حضور دیگران ( به انگلیسی: Others ) اشاره به وایت واکرها نیز خواهیم بود. [ ۲]
تاریخی برای انتشار این کتاب مشخص نشده است اما مارتین در اکتبر ۲۰۲۲ اظهار داشت که سه چهارم این کتاب را نوشته است.
عکس بادهای زمستان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

«بادهای زمستان» ( به انگلیسی: The Winds of Winter ) دهمین و آخرین اپیزود از فصل ششم سریال درام - فانتزی آمریکایی، بازی تاج وتخت، و به طور کلی شصتمین اپیزود پخش شده از این مجموعه است. این اپیزود در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۶ از شبکه کابلی اچ بی او به نمایش درآمد.
...
[مشاهده متن کامل]

همانند اپیزود قبلی این اپیزود نیز توسط میگل سپاچنیک کارگردانی شد.
بادهای زمستان با ۶۹ دقیقه مدت زمان، یکی از طولانی ترین اپیزودهای بازی تاج و تخت به شمار می آید.
در روزی که قرار است سرسی لنیستر و لوراس تایرل محاکمه شوند، گنجشک اعظم و همراهان وی به اتفاق مارجری تایرل، پدر مارجری، کِوان لنیستر و ده ها نفر دیگر، در سپت بزرگ بیلور جمع می شوند. لوراس به درون سپت آورد می شود و وی به جرم هایی که مرتکب شده، از جمله همجنس گرایی، اعتراف میکند. سپس درخواست بخشش می کند و اعلام می کند که دوست دارد خادم خدایان شود و لقب و نام رسمی خود را از دست بدهد. به همین خاطر گنجشک اعظم نیز او را یکی از خادمان خود می کند. در همین حین کایبرن به کمک «پرنده های کوچک» خود، استادِ اعظم پایسل را به قتل می رساند. پس از این واقعه، سرسی لنیستر هنوز در سپت بزرگ حاضر نیست. به همین خاطر لنسل به دنبال او در زیرزمین های شهر می رود. در میانهٔ راه او متوجه فرار مشکوک یک کودک می شود. وی به دنبال کودک می رود. تامن براتیون نیز می خواهد به سپت بزرگ بیلور برود که توسط گرگور کلگان متوقف می شود. در آن حین که لنسل به سوی کودک می رود، آن کودک به پای او خنجر می زند. لنسل ناگهان متوجه می شود که در انباری پر از آتش وحشی ( آتشی که قدرت تخریب بسیار زیادی دارد ) هست. او سراسیمه به سوی شمعی می رود که بر روی آتش وحشی قرار دارد. زمانی که او به شمع می رسد، آتش وحشی فعال شده و از طریق زیرزمین به سوی سپت بیلور می رود و آن را منفجر می کند. طی این انفجار همهٔ افراد حاضر در سپت از جمله گنجشک اعظم و تمام همراهان وی، مارجری، لوراس و میس تایرل و کوان لنیستر جان خود را از دست می دهند. سرسی که از دور تماشاگر این حادثه هست لبخندی می زند و به سوی سپت اونلا، آخرین بازمانده گنجشک ها، می رود و او را به خاطر کاری که در حق سرسی کرده شکنجه می دهد. تامن نیز پس از دیدن انفجار دست به خودکشی می زند. وقتی سرسی جسد تامن را می بیند دستور می دهد که جسد او را بسوزاند و خاکسترش را در میان خرابه های سپت بگذارند. جیمی و بران بالاخره به مقر پادشاهی می رسند و به تعجب به آتش سوزی سپت نگاه می کنند. سپس جیمی به سوی قلعهٔ ردکیپ می رود و تاجگذاری سرسی لنیستر، به عنوان ملکهٔ جدید وستروس، را مشاهد می کند.

بادهای زمستان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/بادهای_زمستان_(بازی_تاج‌وتخت)

بپرس