باده ٔ قرمزی

لغت نامه دهخدا

باده قرمزی. [ دَ / دِ ی ِ ق ِ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شراب سرخ رنگ قرمز ( تحقیق قرمز در اصطلاح قرمز در مبحث قاف بیاید ). ملاطغرا در توحید گوید :
ازو جوش در باده قرمزی
وزو دیگ خم گرم لعلی پزی.
( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شراب سرخ رنگ

پیشنهاد کاربران

آب آتش فام
ساقیا پیش آر باز آن آب آتش فام را
جام گردان کن ببر غم های بی انجام را
زآنکه ایام نشاط و عشرت و شادی شده است
بد بود بیهوده ضایع کردن این ایام را
مجلسی در ساز در بستان و هر سوئی نشان
...
[مشاهده متن کامل]

لعبتان گلرخ و حوران سیم اندام را
باده پیش آور که هنگامست اینک باده را
هیچگون روی محابا نیست این هنگام را
خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف نگیر
زلفکان خم خم و جام نبید خام را
مجلس عیش و طرب برساز و چون برساختی
پیش خوان آن مطرب مه روی طوبی نام را
هر کجا طوبی بود آنجا بود خلد برین
نزد ما پیغمبر آورده است این پیغام را
سوزنی سمرقندی

آب آتش رنگ ؛ مجازاً، شراب :
برحذر باش زآب آتش رنگ
که تفش اژدها است ، تاب نهنگ.
اوحدی.

بپرس