باده نوشی

/bAdenuSi/

مترادف باده نوشی: باده پیمایی، باده گساری، شراب خواری، می خواری، می گساری

معنی انگلیسی:
toast

لغت نامه دهخدا

باده نوشی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عمل باده نوش. میخواری. شرابخواری. میخوارگی. باده پیمائی. شرابخوارگی. می گساری. باده خواری. باده گساری کردن. باده گرفتن. می خوردن. باده کشیدن. باده نوشیدن. می زدن. می گساردن. باده خوردن. باده گساردن.

فرهنگ فارسی

عمل باده نوش شرابخواری میخواری .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) شراب خواری ، می خواری .

فرهنگ عمید

باده خواری، شراب خواری.

پیشنهاد کاربران

صراحی کشیدن. [ ص ُ ک َ / ک ِدَ ] ( مص مرکب ) کنایه از صراحی نوشیدن :
دل که بیابان گرفت چشم ندارد براه
هر که صراحی کشید گوش ندارد به پند.
سعدی.

بپرس