در حیرتم از باده فروشان کایشان
زین به که فروشند چه خواهند خرید!
خیام.
کرده ام توبه بدست صنم باده فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم آرائی.
حافظ.
سِرّ خدا که عارف سالک بکس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید.
حافظ.
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده.
حافظ.
تو بزم ساز بعشرت که صبح باده فروش پی صبوح تو این تخته از دکان برداشت.
حسین ثنایی ( از آنندراج ).