بادزنه

لغت نامه دهخدا

بادزنه. [ زَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) بادزن را گویند و بعربی مِروحه خوانند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). بادزن و بادبیزن باشد :
بادزنه دست بدست همه
وز دم او باد بدست همه.
امیرخسرو ( از جهانگیری ) ( از آنندراج ).
بادبیزن باشد. ( از شرفنامه منیری ). رجوع به شعوری ج 1ورق 190، و بادبزن و بادبیزن و بادزن شود. || سوارخ کوچک تنور.

فرهنگ فارسی

باد زن را گویند

پیشنهاد کاربران

حفره ای که از سطح زمین به پایین تنورهای زمینی وصل شده است و معمولاً با توپی از نخ یا پارچه که جلوی حفره می گذارند، میزان هوای آتش تنور را تنظیم می کنند به این صورت که هر چه حفره کمتر پوشانده شود هوای بیشتری به زغال و هیزم تنور می رسد و حرارت آن بیشتر می شود و هر چه حفره بیشتر پوشانده شود هوای کمتری به زغال و هیزم تنور می رسد و حرارت کمتری هم خواهد داشت
...
[مشاهده متن کامل]

در گذشته که با هیزم و تنورهای زمینی غذا و نان می پختند، با استفاده از بادزنه کار تنظیم شعله تنور را انجام می دادند
بادزنه = سوراخ هواکش تنور زمینی که برای تنظیم شعله استفاده می شود

بپرس