بادزم
لغت نامه دهخدا
چون بایشان بازخورد آسیب شاه شهریار
جنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادزم .
( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 342 ).
کارهای عبث و بی نفع را گویند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به بادرم شود. || از کار بازمانده. ( شرفنامه منیری ). || معجون تریاق. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید