بادزده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آفت زده. آسیب رسیده. تباه شده در اثر وزیدن باد گرم در تنه و بته خود چون خیار و کدو: خیار و بادنجان بادزده و امثال آن. رجوع به بادزدگی و باد زدن شود.
windswept (صفت)بر باد رفته، بادزده، بوسیله باد جارو شدهwindblown (صفت)در حرکت به وسیله باد، دستخوش باد، بادزده