بادروز. ( اِ مرکب ) بادروزه. روزگذار از طعام : کسی را نبد بادروز نبردهمی اسب جنگی بکشت و بخورد.فردوسی.رجوع به بادروزه ، و شعوری ج 1 ورق 164 شود. || تحفه و هدیه و بخشش. || گیاهی خوشبو که ریحان نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بادروزه شود.