بادرایا. [ دَ ] ( اِخ ) قریه ای است از اعمال واسط. ( سمعانی ). رجوع به بادرایایی شود. قریه ای است به نهروان و آن شهر کوچکی است نزدیک باکُسایا میان بندنیجین و نواحی واسط و محصولش خرمای قسب خشک است که در نهایت خوبی و خشکی است. گویند نخستین قریه ای که از آن برای آتش ابراهیم علیه السلام هیزم گرد آوردند این قریه بود. ( معجم البلدان ). بادرایا و باکسایا، دو قصبه دیگر است و با چند موضع از توابع بیات است و در محصول و آب و هوا مانند دیگر ولایات عراق عرب است و در بیات آب روان نیز تلخ است اما آب کاریزش که بر یک فرسنگی بیات است ، خوش طعم بود و حقوق دیوانی آن چهار تومان و شش هزار دینار رایج است و در بادرایا قسب بسیار است. ( نزهة القلوب چ 1331 هَ. ق. لیدن ص 39 ). از آنجاست کامل الفتح بن ثابت بن شاپور، ابوتمام الضریر. ( مجمل التواریخ ص 208 ). رجوع به بادآورد و بادرایه شود.