بادده

لغت نامه دهخدا

بادده. [ ] ( اِخ ) ظاهراً دهی بهندوستان...: حاکم آن ولایت [ بدادن ] هژبرالدین حسن اورا [ محمدبختیار را ] بملازمت قبول نمود و برای سرانجام بادده فرستاد. ( حبیب السیر چ قدیم طهران ج 2 جزو4 ص 216 ). در فهرست حبیب السیر چ خیام نیامده است.

فرهنگ فارسی

ظاهرا دهی از هندوستان

واژه نامه بختیاریکا

( ● ) ؛ تننده

پیشنهاد کاربران

بپرس