بادبند

/bAdband/

لغت نامه دهخدا

بادبند. [ ب َ ] ( نف مرکب ) نَزْله بند. معزمی که پاره ای دردها را چون سردرد و غیره با عزیمت علاج کند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نزله بند معزمی که پارهای دردها را چون سر درد و غیره با عزیمت علاج کند.

واژه نامه بختیاریکا

( باد بند (بار بند) ) ریسمانی که جهت بالا بُردن ایستایی چادر یا سرپناه در برابر باد در سراسر طول آن ادامه یافته سپس به زمین و دیگر بندها محکم می شود.
کَد بُهُو

پیشنهاد کاربران

بادبند:عضوی که در ساختمان های فلزی جهت مقابله با نیروی جانبی به شکل ضربدری یا ۷ و۸ یا… تعبیه میشود . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )

بپرس