بادبره

لغت نامه دهخدا

بادبره. [ ب َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) نام روز بیست ودویم بهمن ماه باشد. گویند هفت سال درایران باد نیامد. درین روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید، پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

بادبره. [ ب ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) پارچه گرد وکوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آنرا بروی دوک نصب کنند. || چرخ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چرخ نخ ریسی

فرهنگ معین

(بَ رِ ) (اِمر. ) روز بیست و دوُم بهمن ماه .
(بُ ) (اِمر. ) ۱ - پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخاندن دوک آن را به روی دوک نصب کنند. ۲ - چرخ .

پیشنهاد کاربران

بپرس