بادام بن. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) درخت بادام : آستین نسترن پر بیضه عنبر شوددامن بادام بن پر لؤلؤفاخر شود.منوچهری.بادام بنان مقنعه بر سر بدریدندشاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند.منوچهری.