باد گند

لغت نامه دهخدا

باد گند. [ دِ گ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادیست که در خصیه مردم پدید آید و بسبب آن خصیه بزرگ شود و درد کند و آنرابعربی فتق گویند. ( برهان ). فتق. ( ناظم الاطباء ). بادی که در شکم و خصیه پیچد و خصیه ازو ورم کند. ( سروری ). بادیست که در خصیه مردم پدید آید، خصیه ورم کند و خصیه را بپارسی گند خوانند و این مرض را بعربی فتق گویند بمعنی گشادگی که آن پرده ای است برخلاف فتق. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). رجوع به باد فتق و بادگن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس