باد کنجی

لغت نامه دهخدا

باد کنجی. [ دِ ک ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد کنج. قولنج و نفخی را گویند که درپشت آدمی بهم رسد و بسبب آن پشت خم گردد. ( برهان ). قولنجی که در پشت آدمی بهم رسد و بسبب آن پشت خم گردد. ( ناظم الاطباء: بادگنجی و باد ). قولنج و نفخی را گویند که در پشت آدمی حادث شود و خمیده کند چه کنج بمعنی خمیده پشت باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 197 شود.

فرهنگ فارسی

قولنج که در پشت آدمی باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس