باد کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) تیز شدن روغن و پنیر و جز آن بعلت مجاورت هوا. فاسد شدن. رجوع به باد و بادغد شدن شود. || رنج و محنت کشیدن. میرمعزی گوید : تو نوش خوری دایم و بدخواه خورد زهرتو باده کشی دایم و بدخواه کشد باد.( از آنندراج ).و رجوع به مجموعه مترادفات ص 181 شود.