باد کرده

/bAdkarde/

معنی انگلیسی:
baggy, big, puffy, swollen, tumescent, turgid, ventricular, inflated, inflamed, swollen, inflamed

لغت نامه دهخدا

بادکرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آماسیده. ورم کرده. || با نخوت و تکبر. کبرکرده.

فرهنگ فارسی

اماسیده و ورم کرده

مترادف ها

ventricular (صفت)
بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای

tumescent (صفت)
ورم کرده، باد کرده، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

baggy (صفت)
شل، قلنبه، باد کرده، ول، کیسهای متورم

puffy (صفت)
باد کرده، باد دار

billowy (صفت)
باد کرده، موج مانند

bouffant (صفت)
باد کرده، پف کرده، بر امده

protuberant (صفت)
باد کرده، برجسته، بر امده، محدب

ventricose (صفت)
باد کرده، شکم دار، متورم، یک طرفه

turgid (صفت)
باد کرده، متورم، اماس دار، متسع

tumid (صفت)
ورم کرده، باد کرده، متورم، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

turgescent (صفت)
باد کرده، متورم، پرطمطراق، اماس کننده

فارسی به عربی

متهدل

پیشنهاد کاربران

بپرس