باد ناک

لغت نامه دهخدا

بادناک. ( ص مرکب ) باددار: روزی بادناک. اندر شناختن غذاهای بادناک. ( ذخیره خوارزمشاهی ). نَفّاخ. اسباب این علت [علت باد که در مثانه افتد] خوردن میوه ها و طعامهای بادناک بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). نخود و باقلی و عدس و لوبیا و ماش و جو با پوست بادناک بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به باد شود.

فرهنگ فارسی

باد دار نفاح

پیشنهاد کاربران

بپرس