باد مقابل

لغت نامه دهخدا

باد مقابل. [ دِ م ُ ب ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد موافق. رجوع به باد و باد موافق شود.

پیشنهاد کاربران

باد مقابل ؛ باد موافق :
باز جهان بحر دیگر است و مدور
شخص تو کشتی است ، عمر باد مقابل.
ناصرخسرو.
باد مقابل چو راند کشتی را راست
هم برساندش اگرچه دیر به ساحل.
ناصرخسرو.
و رجوع به بادشود.