باد صبا یا نفس باد صبا میشود زمانی که مراقبه گر با خلق یک آگاهی مشاهده گر از طریق مشاهده و تماشای دل ، به مرحله ای از سکوت درونی می رسد و پچ پچ درونی و فکر ، کم رنگ شده و از موضوعاتی که وارد آگاهی میشوند ، تنفس را انتخاب می کند . اگر مراقبه گر بتواند حدود ۴۰ دقیقه با تنفس بماند و دچار گفتگوی درونی و فکر ناخواسته نشود ، ذهن تحلیل گر ، از تنفس یک مفهوم می سازد . حالا مراقبه گر با تمرکز بر مفهوم تنفس ، به تمرکز جذبه می رسد . در اینجا ، مراقبه گر ، حقیقت خویشتن خویش را بر پرده دل میبیند که شاعران ایران زمین از آن به عنوان مه ، بت ، قمر ، یار ، گل و . . یاد کرده اند . چون بودن با تنفس به عنوان یک مفهوم تا رسیدن به نور قمر ، مرحله ای دشوار است ، تا بتوان جذب جاناها شد ، در اشعار بزرگان با دلبری و آه و تمنا ، سروده شده . پس نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد ، یعنی سالک با بودن با تنفس به عنوان یک مفهوم ، در آخر به نور قمر یا حقیقت خویشتن خویش خواهد رسید . شیخ بهائی: تا باد صبا پیچ سر زلف تو باز کرد ، سرزلف قمر یا آن مه رو است که آگاهی مشاهده گر را به جاناها جذب می کند و می کِشد.
... [مشاهده متن کامل]
باد صبا : بودن با تنفسی که به عنوان مفهوم در دل نقش بسته ، تا رسیدن به حالت سامادهی ( بی فکری ) و تمرکز جذبه .
باد صبا:
دکتر حسن انوری در مورد" باد صبا" می نویسد: ( ( باد صبا بادی است که جنبه اساطیری پیدا کرده است. گویند که از زیر عرش بر می خیزد، به وقت صبح از مشرق می وزد، لطیف و خنک است، بوی خوش دارد، گلها از از آن می شکفند، عاشقان با او راز می گویند. پیغام عاشق را به معشوق می رساند و از معشوق به عاشق پیغام می آورد ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمده ای مرحبا� ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۸۲. )
باد غرب، باد مغرب، باد باختری