لغت نامه دهخدا
باد سخت. [ دِ س َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادشدید. باد تند. باد پرطوفان. ریح عاصف. ( منتهی الارب ) ( دهار ). ریح صَرْصَر. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ): ریح زَعْزَع ؛ باد سخت جنباننده. ( منتهی الارب ) ( دهار ). ریح زعازع. ریح زعزعان. طَیْسَل. خَجوج.خجوجی. زِهْلِق. هَجوم. ریح ساهکة؛ باد سخت. ریح سیهک ؛ باد سخت. ریح سهوک. تایب ؛ باد تندی که پیش از باران وزد. ریح قاصف ؛ باد سخت شکننده. ( منتهی الارب ).