[ویکی نور] نورالدین ابوالحسن (ابوالقاسم) علی بن حسن باخَرزی، شاعر و ادیب عربی نویس ایرانی قرن پنجم است.
برخی از منابع عنوان «تاج الرؤساء» و «الرئیس الشهید» را برای او به کار برده اند. تولد و نشأتش در باخرز (از منطق اطراف نیشابور) بوده و نسبت «باخرزی » بدین سبب است. پدرش ابوعلی حسن بن ابی الطیب، مردی ادیب و شاعر بود و نمونه ای از اشعارش در« تتمه الیتیمه» و «دُمْیَه القصر» آمده است.
وی تحصیلات اولیه را نزد پدرش به انجام رسانید و قرآن کریم را حفظ کرد و سپس به نیشابور رفت و در آنجا فقه شافعی و حدیث را از امام موفق نیشابوری و شیخ ابومحمد عبداللّه بن یوسف جوینی فراگرفت.. از علما و ادبای دیگر بلاد نیز بهره جست: فلسفه را از ابوبکر قهستانی و نحو، ادب و بلاغت را از عبدالقاهر جرجانی، ابن برهان، قصبانی، ابوالفرج جرجانی و محمد بن تمام آموخت. گرایش او بیشتر به شعر و ادب بود و چون در کتابت و انشا مهارتی داشت، پیشه دبیری برگزید و به دیوان رسائل و انشا پیوست و در شهرهای مختلف نیشابور، بغداد و بصره خدمت کرد. چندی نیز در عراق و آذربایجان در خدمت صاحب ابوعبداللّه حسین بن علی، وزیر طغرل سلجوقی بود و مدتی نیز از کاتبان محمدبن حسن وزیر بود. پس از آنکه کُنْدُری به وزارت طغرل رسید، به سابقه دوستی و همدرسی در مجلس درس امام موفق نیشابوری، به نزدش رفت و علی رغم شعری که در ایام جوانی در هجای او سروده بود، خلعت و نعمت یافت. با خواجه نظام الملک نیز نزدیک بود و سال ها در عهد وزارت او دبیری کرد و در چند سفر به همراهش بود.
باخرزی، هم به مناسبت وظیفه دیوانی و هم به سائقه علاقه شخصی، سفرهای بسیار کرد. این سفرها که از آغاز جوانی او شروع شد، تا زمان پیری ادامه داشت و آخرین آن ها ظاهراً سفر نیشابور در 466ق بود. چندین بار سفر کرد و در برخی شهرها بیش از یک سال اقامت داشت. در بلاد مختلف با دیدار ادبا و شعرا و استفاده از کتابخانه ها، مواد فراوانی برای تألیف «دمیه القصر» فراهم کرد. نواحی و شهرهایی را که دیده و در اثرش نام برده است عبارت اند از: نیشابور، زوزن، پوشنج، طوس، دهستان، جرجان، بصره، بغداد، سرخس، همدان، مرو، استراباد، ری، هرات. ظاهراً به شام، مصر و حجاز سفر نکرده و اقوالش در باب شعرای آن مناطق، منقول از راویان است.
باخرزی پس از سال ها دبیری، از خدمت دیوانی کناره گرفت و در موطن خود باخرز سکنی گزید و احتمالاً در همین دوران تألیف «دُمْیَه القَصْر» را به پایان رسانید. سرانجام در ذیقعده 467ق در مجلس انس به دست غلامی ترک کشته شد. احتمال می رود که دلیل قتل او، به سبب نزدیکی باخرزی به نظام الملک باشد و اسماعیلیان در قتل او دست داشته اند.
باخرزی از ادیبان مشهور و شاعران ذواللسانین عصر سلجوقی است که به هر دو زبان عربی و فارسی شعر سروده است، ولی آثار عربیش افزونتر است. در انشا و ترسّل مقامی والا داشته و آگاهی عمیق و گسترده اش از ادب و فرهنگ اسلامی از خلال «دمیه القصر» هویداست.
برخی از منابع عنوان «تاج الرؤساء» و «الرئیس الشهید» را برای او به کار برده اند. تولد و نشأتش در باخرز (از منطق اطراف نیشابور) بوده و نسبت «باخرزی » بدین سبب است. پدرش ابوعلی حسن بن ابی الطیب، مردی ادیب و شاعر بود و نمونه ای از اشعارش در« تتمه الیتیمه» و «دُمْیَه القصر» آمده است.
وی تحصیلات اولیه را نزد پدرش به انجام رسانید و قرآن کریم را حفظ کرد و سپس به نیشابور رفت و در آنجا فقه شافعی و حدیث را از امام موفق نیشابوری و شیخ ابومحمد عبداللّه بن یوسف جوینی فراگرفت.. از علما و ادبای دیگر بلاد نیز بهره جست: فلسفه را از ابوبکر قهستانی و نحو، ادب و بلاغت را از عبدالقاهر جرجانی، ابن برهان، قصبانی، ابوالفرج جرجانی و محمد بن تمام آموخت. گرایش او بیشتر به شعر و ادب بود و چون در کتابت و انشا مهارتی داشت، پیشه دبیری برگزید و به دیوان رسائل و انشا پیوست و در شهرهای مختلف نیشابور، بغداد و بصره خدمت کرد. چندی نیز در عراق و آذربایجان در خدمت صاحب ابوعبداللّه حسین بن علی، وزیر طغرل سلجوقی بود و مدتی نیز از کاتبان محمدبن حسن وزیر بود. پس از آنکه کُنْدُری به وزارت طغرل رسید، به سابقه دوستی و همدرسی در مجلس درس امام موفق نیشابوری، به نزدش رفت و علی رغم شعری که در ایام جوانی در هجای او سروده بود، خلعت و نعمت یافت. با خواجه نظام الملک نیز نزدیک بود و سال ها در عهد وزارت او دبیری کرد و در چند سفر به همراهش بود.
باخرزی، هم به مناسبت وظیفه دیوانی و هم به سائقه علاقه شخصی، سفرهای بسیار کرد. این سفرها که از آغاز جوانی او شروع شد، تا زمان پیری ادامه داشت و آخرین آن ها ظاهراً سفر نیشابور در 466ق بود. چندین بار سفر کرد و در برخی شهرها بیش از یک سال اقامت داشت. در بلاد مختلف با دیدار ادبا و شعرا و استفاده از کتابخانه ها، مواد فراوانی برای تألیف «دمیه القصر» فراهم کرد. نواحی و شهرهایی را که دیده و در اثرش نام برده است عبارت اند از: نیشابور، زوزن، پوشنج، طوس، دهستان، جرجان، بصره، بغداد، سرخس، همدان، مرو، استراباد، ری، هرات. ظاهراً به شام، مصر و حجاز سفر نکرده و اقوالش در باب شعرای آن مناطق، منقول از راویان است.
باخرزی پس از سال ها دبیری، از خدمت دیوانی کناره گرفت و در موطن خود باخرز سکنی گزید و احتمالاً در همین دوران تألیف «دُمْیَه القَصْر» را به پایان رسانید. سرانجام در ذیقعده 467ق در مجلس انس به دست غلامی ترک کشته شد. احتمال می رود که دلیل قتل او، به سبب نزدیکی باخرزی به نظام الملک باشد و اسماعیلیان در قتل او دست داشته اند.
باخرزی از ادیبان مشهور و شاعران ذواللسانین عصر سلجوقی است که به هر دو زبان عربی و فارسی شعر سروده است، ولی آثار عربیش افزونتر است. در انشا و ترسّل مقامی والا داشته و آگاهی عمیق و گسترده اش از ادب و فرهنگ اسلامی از خلال «دمیه القصر» هویداست.
wikinoor: باخرزی،_علی_بن_حسن