باخر

لغت نامه دهخدا

باخر. [ خ ِ ] ( ع ص ) آب دهنده زراعت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اویار. ( آبیار ).

فرهنگ فارسی

آب دهنده زراعت

واژه نامه بختیاریکا

( ● ) ؛ چرخنده؛ دوار

پیشنهاد کاربران

فعل امر خوردن، بخور
خِرنی باخِر، ناخِرنی کِفتِ باخر
چیزی به همان معنای
" اودی که وار " آذری هست
( میخوری بخور نمیخوری کوفت بخور )
گویش طالقانی

بپرس