هزار کوفته دهر گشت ازو بمراد
هزار باخته چرخ گشت ازو بمرام.
فرخی.
- امثال :حریف باخته با خود همیشه در جنگ است .
- باخته دل ؛ کسی که دل از دست داده.
- باخته رنگ ؛ کسی یا چیزی که لون اصلی خود را از دست داده. رنگ پریده.
- درباخته ؛ ازدست داده. باخته :
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پائی.
سعدی ( طیبات ).
و رجوع به درباخته شود.