باحیا

/bAhayA/

مترادف باحیا: آزرمگین، شرمگین، عفیف، محجوب

متضاد باحیا: بی حیا

برابر پارسی: آزرمین

معنی انگلیسی:
demure, modest

مترادف ها

modest (صفت)
ساده، فروتن، فای، افتاده، معتدل، نسبتا کم، متواضع، باحیا

squeamish (صفت)
سخت گیر، بی میل، باحیا، نازک نارنجی، استفراغی

فارسی به عربی

معتدل

پیشنهاد کاربران

سربه زیر
سربه زیر . مودب . قابل اعتماد. قابل اطمینان
محجوب ~ معتدل ~ عفیف ~ آزرمگین

بپرس