باحوریه

لغت نامه دهخدا

( باحوریة ) باحوریة. [ ری ی َ ] ( ع ص نسبی ) ایام باحوریة؛روزها باشد که در آن بحران واقع شود. قسمی از آن بحران تام است و آن در این بیت مذکور است :
در یدک و کا کدو کز میدان یقین
لابالد و لزم ایام بحارین را گزین .
و قسمی غیرتام و آنرا ایام روز و واقع در وسط نیز گویند. و آن در این بیت مذکور است : ج ده و وط و یا بازیج است ویز همچنین . ( بحر الجواهر ).

پیشنهاد کاربران

بپرس