باجنید

لغت نامه دهخدا

باجنید. [ ج ُ ن َ ] ( اِخ ) احمدبن عبدالرحمن باجنید الخضرمی. او راست : غایةالمطلوب فیما یتعلق بفعل النسک عن المیت والمغضوب ، که بسال 1329 هَ. ق. در 50 صفحه در جده در مطبعة الاصلاح الاهلیة بچاپ رسیده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 507 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس