باجر
لغت نامه دهخدا
باجر. [ ج ِ ] ( اِخ ) بادجِر. جرجس ( جرج ) پرسی. مستشرق انگلیسی. او راست : الذخیرة العلمیة فی اللغتین الانکلیزیةوالعربیة، و آن بزرگترین قاموس انگلیسی بعربی است ودر هرتفرد ( انگلستان ) بسال 1298 هَ. ق. / 1881 م. در 1244 صفحه بطبع رسیده است. ( از معجم المطبوعات ).
باجر. [ ج ِ ] ( ع ص ) کلان شکم و آماسیده و دمیده جوف. ( منتهی الارب ). المنتفخ الجوف. ج ، بجرة. ( اقرب الموارد ).
باجر. [ ج َ / ج ِ ] ( اِخ ) نام بت قبیله ازد. ( منتهی الارب ). صنم عبدته الازد. ( اقرب الموارد ). || نام بتی. رجوع به باحَر شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید