باجدا

لغت نامه دهخدا

باجدا. [ ج َدْ دا ] ( اِخ ) دهی بزرگ میان رأس عین و رقة.احمدبن طیب گوید: دیواری دارد. مسلمةبن عبدالملک زمین آنرا بمردی بنام اسیدسلمی به اقطاع داد و او دیواری بر آن بساخت. باغهائی در آنست و چشمه ای که در وسطقریه است آنرا آبیاری کند و مردم از آن چشمه نوشند و باقی آن کشت زارها را مشروب کند و آن نزدیک حصار مسلمةبن عبدالملک است. ( معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ).

باجدا. [ ج َدْ دا ] ( اِخ ) یکی از قریه های بغداد است و منسوب بدان باجدائی است. ( از معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باجَّدا، شهری قدیمی، کوچک و مستحکم در بین النهرین (عراق) می باشد.
نام آرامی آن بیگَدّا به معنی «خانه خوشبختی» است که از لحاظ ساختمان با نام عیْن گَدّا (= چشمه خوشبختی) واقع در ایالت رومی دمشق یا با «کَدّه» ای که در نقشه جغرافیایی پویتنگر در شام بوده قابل قیاس است این شهر در حدود نه فرسنگی جنوب حَرّان بین رأس الْعَیْن و رَقّه قرار داشت. رود بَلیخ از ریزابه های فرات با فاصله اندکی از مشرق آن می گذشت و حِصن مَسْلَمة (قلعه مَسْلَته) که تا بلیخ ۵/۱ میل فاصله داشت در نزدیکی آن واقع بود. به نوشته اِصْطَخری گروهی از بنی امیّه در آن ساکن بودند و آب (زراعی) آن از باران و آب مشروب آن از استخری بود با ضلع دویست ذراع و عمق بیست ذراع، آب آن استخر از بلیخ می آمد. به نوشته بَلاذُری، عیاض بن غَنْم در سال ۱۸ هنگام خلافت عمر بن خطاب (۱۳ـ۲۳) در باجّدا ماند و پیشقراولان سپاه خود را برای تسخیر حرّان به آن و سپس به ر ها فرستاد. در دوره امویان مَسْلَمَة بن عبدالملک بن مَرْوان بن حَکَم باجّدا را به اُسَیْد سُلَمی، از یاران خود، به اقطاع داد. او باجدا را ساخت و به دور آن دیوار کشید. به نوشته یاقوت، در اوایل قرن هفتم باجَّدا ده بزرگی بود با باغهای بسیار که چشمه ای در میان آن قرار داشت که مردم از آب آن می نوشیدند و با بقیه آن کشتزار ها را آبیاری می کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس