دیکشنری
مترجم
بپرس
باج گزاری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
باج گزاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل باج گزار. پرداخت باج. تأدیه مالیات. چیزی که قابل دادن باشد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها