لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تهدید، باج سبیل، نامه بی امضاء و توهین امیز
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
باج سبیل : [ اصطلاح عامیانه ] با زور و قلدری و به ناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن
( ( دیگر موضوع دزدی نبود. موضوع شتیلی بود وسرکیسه بود وباج سبیل و گردن کلفتی بود که � بله چشمات هفتا که لمِ کارمو از تو بیشتر بلدم. میتونسّم زدم و بردم و بازم اگه دسّم بیفته میبرم؛ مفت چنگم. تو هم اگه میتونی ببر. � ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]
( ( دیگر موضوع دزدی نبود. موضوع شتیلی بود وسرکیسه بود وباج سبیل و گردن کلفتی بود که � بله چشمات هفتا که لمِ کارمو از تو بیشتر بلدم. میتونسّم زدم و بردم و بازم اگه دسّم بیفته میبرم؛ مفت چنگم. تو هم اگه میتونی ببر. � ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]
باج سبیل : [عامیانه، کنایه ] چیزی که به ناحق به اشخاص قلدر و مقتدر باید داد.
پول زور
هوالعلیم
باج سبیل : آنچه که شخص قوی ، ظالمانه از شخص ضعیف بگیرد ؛ پولِ زور گرفتن ؛
باج سبیل : آنچه که شخص قوی ، ظالمانه از شخص ضعیف بگیرد ؛ پولِ زور گرفتن ؛