در ضعیفی تو مرا بابیل گیر
هر یکی خصم مرا چون پیل گیر.
مولوی ( مثنوی ).
قوت حق بود مر بابیل راورنه مرغی چون کُشد مر پیل را؟
مولوی ( مثنوی ).
وآنچه آن بابیل با آن پیل کردوآنچه پشّه کله نمرود خورد.
مولوی ( مثنوی ).
بابیل. ( اِخ ) جد سوم شیخ زاهد گیلانی. نام شیخ زاهد بنحوی که در صفوةالصفا مسطور است تاج الدین ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ پندار( یا بندار ) الکردی السنجانی است. و گویند مادرجدش بابیل از جن بوده. لقب زاهد را پسرش سید جمال الدین به جهاتی که در آن اختلاف است به او عطا کرد. ( تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی چ 1316 هَ. ش. ص 33 ).