لغت نامه دهخدا
بابون. ( اِ ) بابونه. ( دزی ج 1 ص 47 ). زنبور درشت. صقیع. علفج. زنبور. دبور. زنبور زرد. ( فرهنگ فرانسه بفارسی نفیسی ، زیر کلمه فرلون ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
بابون (baboon)
میمونی بزرگ از جنس Papio، با پوزه ای بلند شبیه پوزۀ سگ و دندان های نیش بزرگ. بیشترِ اوقاتش را روی زمین های وسیع می گذراند. نرها با سر بزرگ و بدنی به طول۱.۱ متر از ماده ها بزرگ ترند و نرهای غالب، حکمفرمایی «گروه» بابون ها را برعهده دارند. این جانوران در افریقا و جنوب غربی عربستان زندگی می کنند. گونه های بابون عبارت اند از بابون زیتونیPapio anubis در محدودۀ افریقای غربی تا کنیا؛ کاکماPapio ursinus در افریقای جنوبی؛ و بابون مقدس Papio hamadryas در شمال شرقی افریقا و جنوب غربی عربستان. بابون مقدسِ نر موهایی بلند دارد.
میمونی بزرگ از جنس Papio، با پوزه ای بلند شبیه پوزۀ سگ و دندان های نیش بزرگ. بیشترِ اوقاتش را روی زمین های وسیع می گذراند. نرها با سر بزرگ و بدنی به طول۱.۱ متر از ماده ها بزرگ ترند و نرهای غالب، حکمفرمایی «گروه» بابون ها را برعهده دارند. این جانوران در افریقا و جنوب غربی عربستان زندگی می کنند. گونه های بابون عبارت اند از بابون زیتونیPapio anubis در محدودۀ افریقای غربی تا کنیا؛ کاکماPapio ursinus در افریقای جنوبی؛ و بابون مقدس Papio hamadryas در شمال شرقی افریقا و جنوب غربی عربستان. بابون مقدسِ نر موهایی بلند دارد.
wikijoo: بابون
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید