بابرتی

لغت نامه دهخدا

بابرتی. [ ب َ ] ( اِخ ) قریه ای از اعمال دجیل بغداد است. ( از معجم البلدان ). و مصحف آن در مراصد الاطلاع «باب برتی » است. رجوع به همین نام شود.

بابرتی. [ ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به بابِرت.

بابرتی. [ ب َ ]( ص نسبی ) منسوب به بابرتی ̍. ( معجم البلدان ) ( سمعانی ).

بابرتی.[ ب َ ] ( اِخ ) ابوالقاسم هبةاﷲ محمدبن حسن بن ابی الاصابع صربی بابرتی. وی در قریه بابرتی متولد شده و در صربیه بغداد پرورش یافته است. ( از معجم البلدان ).

بابرتی. [ ب َ ] ( اِخ ) محمدبن محمدبن محمودمعروف به اکمل الدین بابرتی حنفی دمشقی ( 710 - 786 هَ. ق. ) شیخ خانقاه شیخونیه. ابن حجر در «انباءالغمربابناء العمر» گوید: در هفتصدو ده واندی بزاده و پس از تعلم ابتدائی به حلب آمد و پس از اخذ علم از دانشمندان در 740 هَ. ق. به قاهره شد و نزد شمس اصفهانی و ابوحیان اندلسی تلمذ کرد، و شیخون امور خانقاه رابدو سپرد و وی را شیخ نامید اما او امتناع کرد. او راست : «شرح مشارق » و «شرح اصول بزودی » و «شرح مختصر ابن الحاجب » و «شرح مختصر المناره » و غیره. گویند سلطان ملک الظاهر برقوق ، نخستین از ملوک چرکسی مصر بدرب خانقاه وی بانتظار او می ایستاد تا بدرآید و سوار شود. و اشرف شعبان وقتی از پائین خانقاه میگذشت بسلام شیخ می ایستاد در حالی که شیخ نزدیک پنجره نشسته بود.امیرشیخون او را تعظیم بسیار میکرد، پس خانقاهی برای وی بساخت و تدریس در جامع آن را به وی واگذاشت. ابن ایاس در تاریخ مصر گوید: وی در شب جمعه سال 786 هَ. ق. درگذشت و سلطان به تشییع او آمد. کتاب «العنایة بشرح الهدایة» ( در فقه حنفی ) از اوست و آن شرح هدایة برهان الدین فرغانی برغینانی است که در کلکته بسال 1813 م. چاپ شده است و نیز در بولاق در حاشیه فتح القدیر للعاجز الفقیر تألیف کمال الدین بن الهمام بسال 1318 هَ. ق. طبع شده است. ( معجم المطبوعات العربیة ج 1 ستون 503 و 504 ) ( زرکلی ج 1 ص 137 ج 3 ص 977 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس