آن توئی کور و توئی لوچ و توئی کوچ و بلوچ
آن توئی گول و توئی دول و توئی بابت لنگ.
خطیری.
و سخنی در گوش بنده افکنده که از آن سخت بشکوهید بدان سبب که چیزی شنود که نه بابت اوست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 379 ). امیر بفرمود تامنادی کردند... سلاح آنچه یافته اند [ غلامان و لشکریانش پس از غلبه ] پیش باید آوردن و بسیار سلاح از هر بابت بدر خیمه آوردند. ( ایضاً ص 114 ). نه اهل کوشش بودیم و بابت پیکار
همی چه بستیم ازبهر کارزار کمر.
مسعودسعد.
ور نمانند هیچ آن گویندکه بود راست بابت گلخن.
مسعودسعد.
آوریدش [ جبرئیل ذوالفقار را ] بنزد پیغمبرگفت کاین هست بابت حیدر.
سنائی.
حکم و عزّ بابت علی باشدشیر را تب ز پردلی باشد.
سنائی.
بابت نفس است بازار نکورویان چین حاجت روح است گفتار عزیزان ختا.
سنائی.
حرز و تعویذ و سایه خانه بابت کودک است و دیوانه.
سنائی.
خاربن گرچه رست و بالا کردسر او را سپهر والا کرد
تو طمعزو مدار میوه و گل
یار بد هست بابت سرپل.
سنائی.
گفت می اندیشم که چون مار خفته باشد چشم جهان بین او را برکنم... شگال گفت این تدبیر بابت خردمندان نیست. ( کلیله و دمنه ). کلیله جواب داد که ترا بدین سؤال چه کار و این سخن چه بابت تست. ( کلیله و دمنه ).درمی چند سیه چون ننهی در بن جیب
بابت خویش طلب چون نکنی در بازار.
ابوالمعالی رازی.
هرکه بپرسد که کیست بابت اندوه محنت اشارت کند بمن که فلان است.
عمادی شهریاری.
فرزانه ای که بابت گاه است و بالش است آزاده ای که درخور صدر است و مسند است
انوری.
نیست مرا آهنی بابت الماس اودیده خاقانی است لاجرم الماس بار.
خاقانی.
روی من از هیچ باب بهره ندارد از آنک آب من از هیچ روی بابت جوی تو نیست.
خاقانی.
گر کعبه را محرم نیم مرد کنیسه هم نیم بیشتر بخوانید ...