بابانوروز

لغت نامه دهخدا

بابانوروز. [ ن َ / ن ُ ] ( اِ مرکب ) در اصطلاح کودکان پیری که به شب نوروز ( شب اول سال ) جامه نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر پاپانوئل و بُن اُم ژانویه اروپائیان ، در اعیاد نوروز بازیگران به اشکال گوناگون در کوچه ها و بازارها با ساز و نقاره و رقاص می گشتند و بر در دکانهاایستاده و سنگ و ساز میزدند و میگفتند :
بابانوروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) در اصطلاح کودکان پیری که بشب نوروز ( شب اول سال ) جام. نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد نظیر پاپا نوئل مسیحیان .

فرهنگ معین

(نُ ) (اِمر. ) در اصطلاح کودکان ، پیری که به شب نوروز (شب اول سال ) جامة نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر بابانوئل مسیحیان .

فرهنگ عمید

در فرهنگ ایرانی پیرمردی دارای ریش سفید انبوه و جامۀ دراز که در عید نوروز در خیابان ها گردش می کند و به کودکان شیرینی و اسباب بازی می دهد، نظیر بابانوئل، عمونوروز.

پیشنهاد کاربران

بپرس