بابامحمود طوسی

لغت نامه دهخدا

بابامحمود طوسی. [ م َ مو دِ ] ( اِخ ) وی از مریدان شیخ عبداﷲ بوده است. وقتی شیخ عبداﷲ جمعی از درویشان را در اربعین نشانده بود یک شب خادم خانقاه گفته که امشب درویش را داروی قوی خواهد رسید واقف باشی که بیخودی نکنند و از خلوت بیرون نجهند، اتفاقاً بابامحمود از خلوت رفت و یک درویش دیگر نام وی هندوالیاس بود نیز در عقب بابامحمود بیرون جست خادم در عقب ایشان بدوید به هندوالیاس رسید وی را بگرفت و بابا محمود روی به کوه و صحرا نهاد و هندوالیاس بحسن تربیت و سیاست شیخ فی الجمله بحال خود باز آمد و بابا محمود همچنان مجذوب و مغلوب بماندو از وی کرامات و خوارق عادات بسیار ظاهر شده است چنانکه مشهور است. ( نفحات الانس جامی چاپ هند ص 291 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس