باباعباس

لغت نامه دهخدا

باباعباس. [ ع َب ْ با ] ( اِخ ) دهی از دهستان ناوه کش بخش چگنی شهرستان خرم آباد 16 هزارگزی خاور سراب دوره ، کنار راه شوسه خرم آباد به کوهدشت. دامنه ، معتدل مالاریائی. سکنه 600 تن. شیعه. زبان آنها لری. آب آن از سراب چنگائی و رودخانه خرم آباد، محصول آن غلات ، تریاک ، صیفی ، حبوبات ، شلتوک. لبنیات ، پشم ، شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادر، طناب ، جل اسب بافی است راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه طولابی هستند. در ده مزبور امامزاده ای معروف به باباعباس وجود دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس