بابا یاگا در اساطیر اسلاو و روسی، یک جادوگر افسانه ای و یکی از معروف ترین چهره های اسطوره ای ادبیات قومی روس است که در بسیاری از قصه ها و افسانه های جهان حضور دارد. او به مدت چندین قرن در سراسر شرق اروپا مورد وحشت مردم، به خصوص کودکان بود و به صورت جادوگر هولناکی درآمد و تجسم مرگ شد. شخصیت مشابهی را نیز می توان در آلمان و در میان یونانی ها، فنلاندی ها و مردمان بالتیک یافت. این شخصیت را اسلاوهای جنوبی، شرقی و غربی همگی می شناسند. نام بابا یاگا از دو بخش تشکیل شده است. در بیشتر زبان های اسلاوی بابا به معنی «مادربزرگ یا پیرزن» است. در برخی از داستان ها او دارای دو خواهر بزرگتر است که آن ها نیز بابا یاگا نامیده می شدند. بابا یاگا ظاهری همیشه پیر، با موهای خاکستری و چهره ای ترسناک و نفرت انگیز داشت. همچنین از او به عنوان بابا یاگای پااستخوانی یاد می شود، زیرا ظاهر لاغر و استخوانی او به یک اسکلت شباهت دارد. بر اساس افسانه ها، کلبهٔ این پیرزن با نام ایزبوشکا بر روی پاهای جوجه ای عظیم الجثه قرار دارد. [ ۱] [ ۲]
شوهر یا معشوق در زندگی او نقشی ندارد، اما مادر چندین دختر است. شیوهٔ جابه جا شدن او منحصر به فرد است. او پاهای خود را در یک هاون قرار می دهد و با استفاده از دسته هاون به عنوان پارو با سرعت زیاد به پیش می رود و با یک جارو رد پای خود را پاک می کند. ورودش با یک باد توفانی اعلام می شود که یادآور استفاده از باد به عنوان وسیلهٔ نقلیه توسط موجودات شیطانی است.
شخصیت قدیمی تر او همپایه ایزدبانوی بزرگ، ماتی، سیرا، زملیا بود و با این پایگاه، او ایزدبانوی حامی زنان و زایمان بود؛ او در مقام یک جادوگر نیز گاهی مهربان و بخشنده بود. بر طبق تکواژشناسی باور عامیانه ولادیمیر پراپ، بابا یاگا عموماً به عنوان شخصیتی است که به قهرمان اصلی داستان کمک می کند یا نقش ضدقهرمان را دارد و حتی ممکن است در هر دو نقش ظاهر شود، اما اغلب قصه هایی که بابا یاگا در آن ها حضور دارد، با انسان ها به دشمنی برمی خیزد. به طور مثال در قصه ها قهرمان داستان به عنوان مردی جوان و در جستجوی عروس، از بابا یاگا درخواست کمک می کند و او سمت و سوی درست را به قهرمان نشان می دهد.
بابا یاگا در بدترین شکل خود یک عفریتهٔ بچه خوار است، که طعمه خود را در مواقع آسیب پذیری بالا صید می کند؛ هنگامی که آن ها در خانه تنها و به حال خود رها شده اند، یا در جنگل سرگردانند، او با تعارف کردن یک سیب به آن ها نزدیک می شود و به تقلید از صدای مادرشان، صدای خود را نازک می کند؛ یا پسر بچه ای را که مشغول راندن قایق خود بر رودخانه است، به تقلید از مادرش صدا می زند. پس از آنکه بچه در خانهٔ او به دام می افتد، تصمیم به خوردن او می گیرد. اما کودک قهرمان مانند یک انسان بالغ همواره این زیرکی را دارد که از چنگ جادوگر بگریزد. این بچه ممکن است دختران بابا یاگا را ترغیب کند که در ماهیتابه سرخ کردنی بنشینند، طوری که وقتی جادوگر به خانه بر می گردد، به اشتباه فرزند خود را بخورد. بسیاری از داستان ها با تعقیب و گریزی هولناک به پایان می رسند، زیرا بابا یاگا وقتی متوجه می شود که فریب خورده و شکارش اغلب با مقداری اشیاء ارزشمند، از دامش گریخته است، با هاون و دسته هاون خود به راه می افتد تا آن ها را دستگیر کند. ممکن است با استفاده از چنگال ها و دندان های تیزش، در مسیر خود درختان و نی های مزاحم را قطع کند، یا با استفاده از سپر جادویی خود، شعله های سوزان آتش را به سمت فراریان بفرستد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشوهر یا معشوق در زندگی او نقشی ندارد، اما مادر چندین دختر است. شیوهٔ جابه جا شدن او منحصر به فرد است. او پاهای خود را در یک هاون قرار می دهد و با استفاده از دسته هاون به عنوان پارو با سرعت زیاد به پیش می رود و با یک جارو رد پای خود را پاک می کند. ورودش با یک باد توفانی اعلام می شود که یادآور استفاده از باد به عنوان وسیلهٔ نقلیه توسط موجودات شیطانی است.
شخصیت قدیمی تر او همپایه ایزدبانوی بزرگ، ماتی، سیرا، زملیا بود و با این پایگاه، او ایزدبانوی حامی زنان و زایمان بود؛ او در مقام یک جادوگر نیز گاهی مهربان و بخشنده بود. بر طبق تکواژشناسی باور عامیانه ولادیمیر پراپ، بابا یاگا عموماً به عنوان شخصیتی است که به قهرمان اصلی داستان کمک می کند یا نقش ضدقهرمان را دارد و حتی ممکن است در هر دو نقش ظاهر شود، اما اغلب قصه هایی که بابا یاگا در آن ها حضور دارد، با انسان ها به دشمنی برمی خیزد. به طور مثال در قصه ها قهرمان داستان به عنوان مردی جوان و در جستجوی عروس، از بابا یاگا درخواست کمک می کند و او سمت و سوی درست را به قهرمان نشان می دهد.
بابا یاگا در بدترین شکل خود یک عفریتهٔ بچه خوار است، که طعمه خود را در مواقع آسیب پذیری بالا صید می کند؛ هنگامی که آن ها در خانه تنها و به حال خود رها شده اند، یا در جنگل سرگردانند، او با تعارف کردن یک سیب به آن ها نزدیک می شود و به تقلید از صدای مادرشان، صدای خود را نازک می کند؛ یا پسر بچه ای را که مشغول راندن قایق خود بر رودخانه است، به تقلید از مادرش صدا می زند. پس از آنکه بچه در خانهٔ او به دام می افتد، تصمیم به خوردن او می گیرد. اما کودک قهرمان مانند یک انسان بالغ همواره این زیرکی را دارد که از چنگ جادوگر بگریزد. این بچه ممکن است دختران بابا یاگا را ترغیب کند که در ماهیتابه سرخ کردنی بنشینند، طوری که وقتی جادوگر به خانه بر می گردد، به اشتباه فرزند خود را بخورد. بسیاری از داستان ها با تعقیب و گریزی هولناک به پایان می رسند، زیرا بابا یاگا وقتی متوجه می شود که فریب خورده و شکارش اغلب با مقداری اشیاء ارزشمند، از دامش گریخته است، با هاون و دسته هاون خود به راه می افتد تا آن ها را دستگیر کند. ممکن است با استفاده از چنگال ها و دندان های تیزش، در مسیر خود درختان و نی های مزاحم را قطع کند، یا با استفاده از سپر جادویی خود، شعله های سوزان آتش را به سمت فراریان بفرستد. [ ۳]
wiki: بابا یاگا