بابری

لغت نامه دهخدا

بابری. [ ب ِ ] ( اِ ) به هندی ریحانست. ( فهرست مخزن الادویه ). || قسمی خربزه.

بابری. [ ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به بابر. رجوع به همین نام شود. || ( اِخ ) سلسله ای از سلاطین مغول هندی. مؤسس آن ظهیرالدین بابر است. رجوع به بابر ( ظهیرالدین ) شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بابری (ابهام زدایی). بابری ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • مسجد بابری، مسجدی در شهر آجودهیا (آیودهیا) در ایالت اوتارْپرادِش هند، ویران شده به دست هندوهای افراطی• قبیله بابری، بابُری (یا بابُر، بابَر، مفرد بابُریَ)، از قبایل پشتو
...

پیشنهاد کاربران

بابری ( ببر=قافلان ) تورکهای هند را بابری نامند.

بپرس