لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
باب المعده
پیشنهاد کاربران
کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛
با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [کَپکوم، سرکوم و دَرکوم"] را به جای [کاردیا، فوندوس معده و پیلور] پیشنهاد می کنم.
... [مشاهده متن کامل]
::
کپکوم: کَپ=دهان - کوم=معده - کپکوم=دهانه معده یا فم المعده یا کاردیا
[کَپ در پارسی دری و برخی گویشهای کنونی ایرانی به چم دهان است]
-
سرکوم: سر=بالا - کوم=معده - سرکوم= بالای معده یا فوندوس معده
-
درکوم: در= در، درب - کوم= معده - درکوم= درِ معده یا باب المعده یا پیلور
با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [کَپکوم، سرکوم و دَرکوم"] را به جای [کاردیا، فوندوس معده و پیلور] پیشنهاد می کنم.
... [مشاهده متن کامل]
::
کپکوم: کَپ=دهان - کوم=معده - کپکوم=دهانه معده یا فم المعده یا کاردیا
[کَپ در پارسی دری و برخی گویشهای کنونی ایرانی به چم دهان است]
-
سرکوم: سر=بالا - کوم=معده - سرکوم= بالای معده یا فوندوس معده
-
درکوم: در= در، درب - کوم= معده - درکوم= درِ معده یا باب المعده یا پیلور
pylorus درب معده ( ا ) : سوراخی در پایین معده که به دوازدهه منتهی می شود. این دریچه به یک حلقه عضلانی ( اسفنکتر پیلور ) ختم می شود که با انقباض خود، دریچه ای را که معده از طریق آن با دوازدهه ارتباط برقرار می کند، می بندد. pai'lɔ:rəs