با کمال تأسف داستان کوتاهی است از بهرام صادقی ( ۱۳۶۳ - ۱۳۱۵ ) که در ۲۵ شهریور ۱۳۳۷ نگاشته شده و اول بار مهر ۱۳۳۷ در مجله صدف منتشر شده است. این داستان بعدها در مجموعه سنگر و قمقمه های خالی به سال ۱۳۴۹ توسط کتاب زمان به چاپ رسید. این داستان به ابوالحسن نجفی تقدیم شده است.
... [مشاهده متن کامل]
آقای «مستقیم» از کودکی، تاریخ مرگ بزرگان را یادداشت می کرده است. بعد از آن، شروع می کند به ثبت تاریخ مرگ دانشمندان، شاعران و بزرگان معاصر و بعد، رو می آورد به جمع کردن آگهی تسلیت مردم عادی. در همین حین، به مرگ خودش و دیدن آگهی فوتش می اندیشد.
آذر نفیسی در کتاب خون آبی بر زمین نمناک ( در نقد و معرفی بهرام صادقی ) این داستان را داستانی مدرن می داند که از نظرگاه دانای کل محدود به ذهن تنها شخصیت داستان، آقای «مستقیم» روایت می شود. درون مایه این داستان، تقابل واقعیت و رؤیاست که گاه درهم می آمیزند.
... [مشاهده متن کامل]
آقای «مستقیم» از کودکی، تاریخ مرگ بزرگان را یادداشت می کرده است. بعد از آن، شروع می کند به ثبت تاریخ مرگ دانشمندان، شاعران و بزرگان معاصر و بعد، رو می آورد به جمع کردن آگهی تسلیت مردم عادی. در همین حین، به مرگ خودش و دیدن آگهی فوتش می اندیشد.
آذر نفیسی در کتاب خون آبی بر زمین نمناک ( در نقد و معرفی بهرام صادقی ) این داستان را داستانی مدرن می داند که از نظرگاه دانای کل محدود به ذهن تنها شخصیت داستان، آقای «مستقیم» روایت می شود. درون مایه این داستان، تقابل واقعیت و رؤیاست که گاه درهم می آمیزند.
با افسوس/اندوه زیاد