tally (فعل)شمردن، تطبیق کردن، مطابق بودن، با چوب خط حساب کردنscore (فعل)حساب کردن، پرداختن، تحقیر کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، امتیاز گرفتن، به حساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردن