با پنبه سر بریدن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> با پنبه سر بریدن
با نرمش و شیرین زبانی دیگران را گول زدن و به آنها زیان رساندن
مثال:
موش مرده های سیاست مدار و آب زیرکاه های متخصص... با پنبه سرشان را می بریدند و با شاخ هجامت خونشان را می مکیدند...
( صادق هدایت – قضیه ی نمک ترکی )

پیشنهاد کاربران

با پنبه سر بریدن: [عامیانه ، کنایه ] بانرمی به کسی آسیب رساندن صدمه زدن.
سر را با پنبه می برد ( با پنبه سر بریدن ) :با زبان خوش پدر آدمی را در می آورد.
با نمد سر بریدن ، نظیر: با پنبه سر بریدن . کنایه از با زبان خوش دمار از روزگار خصم برآوردن.

بپرس