بامسما، حتا در نام هم معنایش نهفته است، به معنایی اسمی که به چیزی بیاید، یا دقیق تر، اسمی که با شکل یا محتوی چیزی هم خوانی داشته باشد . البته، گاهی با صفت تفضیلی �تر� هم، به کار می رود؛ مانند؛ بامسماتر از این نمی شد.
بسیار بِجا و مُنطَبِق با واقعیّتِ موضوع یا برنامهُ موردِ بَحث.
برازنده، ارزشمند، با افتخار
شایسته ، درخور ، مناسب ،
دلچسب ودلنشین
متناسب ، منطبق
مسما
یعنی، پرمحتوا، جاافتاده، پرمعنی
یعنی، پرمحتوا، جاافتاده، پرمعنی
پر محتوا
جافتاده
جافتاده
پخته - کُنده
ابریشمی
درخور_برازنده
تطبیق بالای یک صفت یا توصیف با واقعیت
چقد بهش میاد
متناسب
متناسب
ی شکل زیبا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)