با لکنت گفتن

مترادف ها

hesitate (فعل)
مردد بودن، تامل کردن، درنگ کردن، پابپا کردن، با لکنت گفتن، بی میل بودن

falter (فعل)
لکنت زبان پیدا کردن، گیر کردن، با لکنت گفتن، با شبهه و تردید سخن گفتن، تزلزل یا لغزش پیدا کردن

stammer (فعل)
گیر کردن، با لکنت گفتن، لکنت پیدا کردن

hotter (فعل)
با لکنت گفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس