با درنگ بودن آب کسی در جوی ؛ کنایه از مضیقه و تنگی و در دسترس نبودن وجه معاش او :بود راه روزی بر او تار و تنگبه جوی اندرون آب او با درنگ. فردوسی.+ عکس و لینک