داماد، شوهرِ خواهر
مثال: گریگوری دخترک را با احتیاط گذاشت زمین لبخندزنان به استقبال آییزنه رفت و دست پت و پهن سیاسوخته اش را به طرف او دراز کرد.
از کتاب دن آرام، میخاییل شولوخوف ، ترجمه ی احمد شاملو، انتشارات مازیار، صفحه ی ۱۸۱۶
مثال: گریگوری دخترک را با احتیاط گذاشت زمین لبخندزنان به استقبال آییزنه رفت و دست پت و پهن سیاسوخته اش را به طرف او دراز کرد.
از کتاب دن آرام، میخاییل شولوخوف ، ترجمه ی احمد شاملو، انتشارات مازیار، صفحه ی ۱۸۱۶
شوهر خواهر