ایگ

لغت نامه دهخدا

ایگ. ( اِخ ) ایج ( دارابگرد ) مولد عضدالدین ایجی. ( حاشیه برهان چ معین ). ولایتی است از ولایات فارس. ( برهان ). لغتی در ایج یا ایج معرب آنست که نام محلی است در پارس. ( فارسنامه ابن البلخی ص 131 ). رجوع به معجم البلدان ذیل کلمه ایج و نزهة القلوب ص 187 و 138. و رجوع به ایج شود.

فرهنگ فارسی

بخشی است از استان هفتم ( فارس ) و شاید همان دارابگرد باشد . مولد عضد الدین ایجی و پایتخت ملوک شبانکاره بوده است .
مولد عضدالدین ایجی . ولایتی است از ولایت فارس .

پیشنهاد کاربران

پسوند "ـیگ" در زبان پارسی کارواژه ( فعل ) را به نام واژه ( اسم ) تبدیل می کند.
مانند واژه خلیگ ( خلیج ) که از بن کارواژه خلیدن است.
رجوع شود به Ignoble
خب یه جوری توضیح بدین ادم بفمه منه 12 ساله چطوری بفهمم معنیش چیه؟!
به زبان ساده بگید پلیز

بپرس